سوگلی...(بیست و دوم)

شب مهمانی...موقع برگشتن...فامیل، گلدان حسن یوسفش را به من هدیه داد 

انگار همه میدانند من دخترک باغبان گل هام

آن شب بی رنگ و رو 

و 

بی جان بود

اما حالا...

با مراقبت های دخترک باغبان گل ها

حسابی رنگ رو گرفته اند

حسن یوسف م سه رنگ 

صورتی

بنفش

سبز 

را به خود گرفته

شادابی را در تمام شاخ و برگ هایش احساس میکنم

حسن یوسف مان سوگل ما ست

هیچ لدتی بالاتر از غذا دادن به سوگلی مان نیست

هیچ لذتی بالاتر از غذا دادن به همه ی گل های گلخانه ی کو چکمان نیست