روز و شب...(چهل و پنجم)

 زندگیه الان من تبدیل شده به دو قسمت کاملا متفاوت

روز های کسل کننده و پوچ

و شب ها...

شب هایی که فقط تنهاییه و تنهایی

به تنهایی غرق افکارم میشم

به تنهایی کتاب میخونم

به تنهایی فیلم میبینم

و به تنهایی با آدم توی آیینه حرف میزنم

پیشتر از این فکر میکردم اونایی که با خودشون حرف میزنن حتما خلن

اما الان میفهمم خل نیستن بلکهفقط تنهان

اون کسایی که ما "خل" خطابشون میکنیم فقط هم صحبت ندارن

اینا همون کسایی هستند که به تنهایی با سونامی افکارشون مقابله میکنن

به تنهایی  در روزهای تلخ و شیرین گذشته قدم میزنن

به تنهایی الانشونو نادیده میگیرن

و به تنهایی در بن بست آینده گیر میکنن