اندر احوالات ما در این ماه مبارک...(هفتم)

ساعت 4:20 صبح

پدر جانمان در حال راست و ریس کردن  بساط سحری می باشد و دریغ از اندکی خواب که در چشمان مبارکمان جا بیگرد. البته ناگفته نماند که به لطف و عنایت این ماه مبارک هم برنامه غذاییمان به فنا رفته، هم برنامه خوابمان. دستکم روزی چهار، پنج وعده غذا نوشجانمان میکنیم و قلیل ساعاتی از روز را بیدار هستیم. با این روال تا پایین این ماه مبارک دختری خپل و بی خاصیت شده ایم، از این رو با مشورت دکی جانمان بنا بر آن شد حال که نمیتوانیم از شنا و شیرجه در استخر محبوبمان آن هم در این فصل سال بهره مند شویم(از فضیلت های دیگر این ماه)، روزانه نیم ساعت پیاده روی کنیم.


این روزها به یک آدم بد اخلاق، بسیار کسل کننده, بی برنامه و بد زبان مبدل شده ایم، به عبارتی دیگر فردی غیر قابل تحمل شده ایم، حداقل وجود خودمان که اینطور احساس میکند. 

امیدواریم که این ماه مبارک با سرعت هرچه تمام تر به اتمام رسد و زندگی بنده و کسانی از لطف و عنایت و فضیلتاش  بی بهره نبوده اند نیز به روال عادی بازگردد........

نظرات 1 + ارسال نظر

عشق آن اگر باشد که می‌گویند
دل‌های صاف و ساده می‌خواهد
...
عشق آن اگر باشد که من دیدم
انسان فوق العاده می‌خواهد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد